درباره آزمون برج لندن
بیشتر بدانیم
برنامه ریزی ذهنی و تکلیف برج لندن
مترادف ها:
تست برج لندن، برنامه ریزی ذهنی و برج لندن، آزمون برج لندن
توانایی برنامه ریزی کارآمد در بسیاری از رفتارهای پیچیده زندگی مانند سازماندهی برنامه کاری، تهیه برنامه سفر یا تهیه وعده های غذایی مهم است. لوب های پیشانی مغز از دیرباز با توانایی برنامه ریزی مرتبط بوده اند. بیمارانی که آسیب به لوب های فرونتال مغز دارند، اغلب در تست های مرسوم عصب روانشناختی حافظه و هوش به خوبی عمل می کنند، اما نمی توانند با تدوین و اجرای برنامه ها در محیط پیچیده خارج از بیمارستان کنار بیایند.
به منظور مطالعه کاستی ها در برنامه ریزی، شالیس (1982) پارادایم برج لندن (TOL) را بر اساس مسئله برج هانوی ایجاد کرد. در TOL (نگاه کنید به شکل 1)، دیسک های رنگی باید یک به یک از حالت اولیه جابجا شوند تا با وضعیت هدف مطابقت داشته باشند. دستورالعمل هایی برای برنامه ریزی کل توالی حرکاتی که باید قبل از اجرای دنباله به صورت ذهنی انجام شوند، داده شده است. می توان از زمان پیش برنامه ریزی (زمان بین دیدن دیسک ها و انجام اولین حرکت)، میانگین زمان حرکت (زمان صرف شده برای اجرای طرح)، تعداد آزمایش های حل شده برای برآورده کردن یک معیار خاص (مثلاً، آزمایش های حل شده در برنامه) اقداماتی انجام داد. حداقل حرکات ممکن یا در یک محدودیت زمانی مشخص) و حرکات اضافی (تعداد حرکات بیش از حداقل لازم برای تکمیل کار). عملکرد ضعیف در TOL معمولاً به عنوان ناتوانی در برنامه ریزی کارآمد تفسیر می شود. استدلال شده است که عملکرد TOL وابسته به برنامهریزی ذهنی کارآمد برای دنبالهای از حرکات است: «برای انجام صحیح کار، برای شرکتکننده لازم است که از قبل برنامهریزی کرده و پیشبینی کند». "برج لندن به وضوح نیاز به "تفکر آینده" یا برنامه ریزی دارد. با این حال، تعدادی از نویسندگان عدم آگاهی نسبی ما از اجزای شناختی برنامه ریزی را برجسته کرده اند.
اوون (1997) استدلال می کند که عملکرد موفقیت آمیز در TOL معمولاً شامل تعدادی از مراحل است و دنباله ای از فرآیندهای شناختی زیر را تشریح می کند. (1) وضعیت کلی با مقایسه حالت های اولیه و هدف ارزیابی می شود. (2) یک سری از اهداف فرعی تعریف شده است. (3) دنباله ای از حرکات به صورت ذهنی برای دستیابی به اهداف فرعی ایجاد می شود. (4) توالی در راستای تمرین ذهنی تجدید نظر شده است. و (5) دنباله صحیح اجرا می شود. اگرچه این توالی برای سادهترین کارآزماییهای TOL -3 حرکتی مورد استفاده در مطالعات عصبروانشناختی بسیار محتمل به نظر میرسد، این سوال وجود دارد که آیا میتوان چنین توالی گستردهای از فرآیندها را در طول آزمایشهای 6 یا 10 حرکتی در حافظه حفظ و دستکاری کرد. ارزیابی توانایی برنامه ریزی در جمعیت های غیر بالینی یکی از سوالاتی که در مقاله حاضر به آن پرداخته شده است این است که آیا برنامه ریزی ذهنی کارآمد برای دنباله هایی با تعداد زیادی هدف فرعی امکان پذیر است یا خیر.
وارد و آلپورت (1997) یک سری آزمایش را برای بررسی ماهیت اهداف فرعی در برنامه ریزی برای کار TOL انجام دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که یک هدف فرعی شامل "تکه ای از حرکات غیرمستقیم" است - یعنی یک سری حرکات که دیسک را در موقعیت هدف نهایی خود قرار نمی دهد، اما برای راه حل ضروری است. آزمایشهایی با حرکات غیرمستقیم باعث تضاد بین هدف کلی (انتقال دیسکها به موقعیتهای نهایی آنها) و هدف فرعی (حرکت دیسک از موقعیت نهایی آن) میشود. چنین تضادهای هدف و هدف فرعی مشکلات خاصی را برای بیماران لوب فرونتال ایجاد می کند و زمان صرف برنامه ریزی برای TOL را افزایش می دهد.
گوئل و گرافمن (1995) بین ساخت یک طرح و اجرای بعدی آن تفاوت قائل می شوند. به ویژه، آنها برنامه ریزی را بر اساس نگاه ذهنی به آینده تعریف می کنند و این را از دنبال کردن بعدی برنامه متمایز می کنند. وارد و آلپورت (1997) بین برنامه ریزی قبلی ذهنی در آزمایشات TOL و برنامه ریزی آنلاین (در طول مرحله اجرا) تفاوت قائل می شوند. در یکی از دستکاریهای TOL، آنها زمان در دسترس برای انجام هر حرکت فردی در کار TOL را به 2.5 ثانیه محدود کردند و شرکتکنندگان را مجبور کردند تا آزمایشها را در حداقل تعداد حرکات ممکن حل کنند. وارد و آلپورت استدلال می کنند که این شرایط تضمین می کند که تمام برنامه ریزی در TOL از پیش برنامه ریزی ذهنی تشکیل شده است. این با مدل عملکرد TOL پیشنهاد شده توسط اوون (1997) مطابقت دارد، جایی که تمام اهداف فرعی کار قبل از اجرا از قبل برنامه ریزی شده اند. با این حال، اغلب دستورالعملهای کار در TOL زمان هر حرکت یا تعداد حرکات انجام شده را محدود نمیکند. مشخص نیست که آیا در این شرایط، افراد از قبل برنامه ریزی ذهنی کامل انجام می دهند یا خیر. همچنین، در برخی از نسخههای تکلیف، به شرکتکنندگان دستور داده میشود که قبل از شروع به اجرای حرکات، برنامههای ذهنی کامل داشته باشند، در حالی که در نسخههای دیگر نیازی به برنامهریزی از پیش وجود ندارد.
اوون، ساهاکیان، سمپل، پولکی و رابینز (1995) یک نوع تکلیف TOL را مورد بحث قرار میدهند که در آن از شرکتکنندگان خواسته میشود تا حداقل دنباله حرکت را در آزمایش TOL برنامهریزی کنند، سپس گزارش دهند که چند حرکت برای حل مورد نیاز است. این دستکاری منجر به زمانهای برنامهریزی بسیار طولانیتر در آزمایشهای TOL نسبت به روششناسی معمول شد. با این حال، کافر و هانتر (1997) دستکاری مشابهی را در جمعیت بسیار بزرگتری انجام دادند و هیچ تفاوتی در زمان برنامهریزی بین یک شرط TOL که در آن شرکتکنندگان باید حداقل تعداد حرکتها را به سمت راهحل مشخص میکردند، و یک شرط بدون این نیاز پیدا نکردند.
سوالاتی در مورد اعتبار TOL به عنوان یک تکلیف برنامه ریزی مطرح شده است. کافر و هانتر (1997) از مدل سازی معادلات ساختاری برای ارزیابی اعتبار TOL استفاده کردند و به این نتیجه رسیدند که TOL برنامه ریزی را اندازه گیری نمی کند. با این حال، این تجزیه و تحلیل وابسته به این فرض است که سایر آزمونهای مورد استفاده در مطالعه آنها (آزمون شش عنصر، آزمون 20 سؤال و آزمون ارقام پیچیده) معیارهای معتبر و حساس برنامهریزی هستند. همچنین نشانه هایی از تجزیه و تحلیل پروتکل وجود دارد که برنامه ریزی از قبل ممکن است نقش مهمی را در TOL ایفا نکند. گزارشهای شفاهی همزمان برنامهریزی در طول TOL نشان داد که ناهماهنگیهای نسبتاً مکرری بین برنامهای که افراد بیان میکنند و حرکتهای واقعی که متعاقباً اجرا میکنند وجود دارد. برنامههای ذهنی سالمندان نسبت به برنامههای بزرگسالان جوانتر عمق کمتر و خطاهای بیشتری داشتند، اما هیچ تفاوت سنی در دقت حرکتهای واقعی اجرا شده وجود نداشت. گیلهولی و همکاران نتیجه گیری کنید که مردم گاهی اوقات سعی می کنند یک پیش برنامه ذهنی کامل تهیه کنند. با این حال، بهنظر میرسد شرکتکنندگان بهجای ذخیرهسازی طرح بهدستآمده برای استفاده در مرحله اجرای آزمایش، برنامهریزی آنلاین را از ابتدا با مزیت حمایت محرک آغاز میکنند.
انجام تکلیف ثانویه همزمان با TOL اثرات غیرمنتظره ای بر برنامه ریزی دارد. تکالیف ثانویه همزمان باعث کاهش چشمگیر زمان صرف شده برای برنامه ریزی قبلی می شود، اما باعث کاهش زمان حرکت نمی شود.
فیلیپس و همکاران نتیجه گیری کردندکه عملکرد TOL به طور کلی با برنامه ریزی آنلاین به جای برنامه ریزی ذهنی کنترل می شود. الزام برای از پیش برنامه ریزی یک توالی کامل از اقدامات از قبل، بر خلاف برنامه ریزی طبیعت گرایانه است، که در آن افراد فقط شروع یک دنباله را برنامه ریزی می کنند و سپس مراحل اجرا و برنامه ریزی را در هم می زنند. چنین برنامه ریزی فرصت طلبانه نسبت به برنامه ریزی کامل از قبل، بار کمتری بر حافظه وارد می کند. در واقع، ممکن است در برخی موارد، با رسیدن به محدودیتهای حافظه، برنامهریزی تمام حرکات مورد نیاز از قبل غیرممکن شود.